کد مطلب:36089 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132
«فرزند عزیزم وصیت مرا خوب بفهم، و بدان كه مالك مرگ، همان مالك زندگی است و آفریدگار، همان مرگ دهنده است و نیست كننده، همان باز گرداننده است و درد و گرفتاری دهنده، همان عافیت بخش و رهاننده است» در این قسمت اولا فرزند گرامی را به فهم و درك سفارشات خود فرامیخواند و این مطلب خواسته ی هر انسان بزرگی است كه سخنان نغز و مطالب سازنده ای داشته باشد. هر صاحب مكتبی، هر عالم و دانشمندی، هر سخنگوی ماهر و كار كرده ای سخت خواهان این است كه مردم، مكتب او را درك كرده و ب علم و دانش او برسند و به سخنان و گفته هایش گوش فرادهند. [صفحه 110] رنجی كه یك شخصیت بزرگ و ارزشمند، از عدم توجه و یا كمی درك و فهم مردم عموما و مخاطبین خود خصوصا می برد فوق همه ی رنجها و اثر آن در كام آن انسان بزرگ، از هر درد و بلائی بیشتر و تلخ تر می باشد. و سپس فرزند خود را توجه به مبدء همه ی امور و جریانات داده و این مطالب را به او افهام می فرماید كه اطوار مختلف و جریانات گوناگون و متقابل همه به دست توانای خداوند است، ذات مقدسی كه مالك حیات و زندگی است، مالك موت انسانها و مرگ آنها است. در قرآن كریم نیز می خوانیم: «یحیی و یمیت ربكم و رب آبائكم الاولین»[1] و همان ذات لایزالی كه در مقام خالقیت و آفرینندگی است خود ممیت است و مرگ را مسلط خواهد فرمود. و همان وجود پاك و منزهی كه فنا و نیستی می دهد خود اعاده ی حیات داده و بار دیگر زندگی می بخشد و مرده را زنده می سازد. و همان دست مدبر و توانائی كه بلا می فرستد و درد می دهد و گرفتار مشكلات می سازد او خود عافیت بخش و شفا دهنده و رهائی بخشنده است. عالیترین مظاهر توحید در این جملات تجلی میكند و انسان در پرتو این اعتقاد جازم و استوار، به اعلی مدارج كمال انسانی واصل میگردد، كسیكه خدا را همه كاره می داند و مقتقد است كه سر رشته ی تمامی امور و جریانات به دست با قدرت و اراده ی نافذ و تخلف ناپذیر پروردگار می باشد چه غم و غصه ای دارد و از چه كسی بیم و واهمه در دل خواهد داشت و امید و ارزوی او متوجه به چه كسی خواهد شد؟ چنین كسی كجا برای ادامه ی زندگی، دفع مرگ، جلب منافع و دفع خطرها و بلایا دست به گناه می زند و اراده ی بد می كند و افكار و تخیلات یطانی به خود راه می دهد؟ او كجا نقشه كشیهای خائنانه می كند؟ او كه میداند هر چه هست در دست خداست. [صفحه 111]
(فتفهم یا بنی وصیتی و اعلم ان مالك الموت هو مالك الحیاه و ان الخالق هو الممیت و ان الغنی هو المعید و ان المبتلی هو المعافی)
صفحه 110، 111.